برای حل یک مساله سخت آن را از نو تعریف کنید
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۲۷۶۴۲
این مطلب رویکردی متشکل از پنج فاز را برای چارچوببندی مساله معرفی میکند: در فاز گسترش، تیم تمام ابعاد مساله را شناسایی میکند. در فاز بررسی، به علل ریشهای مساله میپردازد. در فاز همدلی، دیدگاه ذینفعان کلیدی را در نظر میگیرد. در فاز ارتقا مساله را در بستر گستردهتری قرار میدهد و در نهایت در فاز تجسم، نقشه مسیری بهسوی خروجی مطلوب ترسیم میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش دنیای اقتصاد، تحقیقات انجام شده توسط نشریه کسب و کار هاروارد و دیگران نشان میدهد که رهبران سازمانها و تیم هایشان پیش از آغاز فرآیند حل مساله، کمترین تلاش ممکن را به بررسی و تعریف آن اختصاص میدهند. به عنوان نمونه، تحقیقاتی که در دانشگاه ایالتی اوهایو توسط پاول نات انجام شد به ۳۵۰ فرآیند تصمیمگیری در شرکتهای متوسط و بزرگ پرداخت و دریافت که بیشتر از نیمی از آنها نتوانستند به نتایج مطلوب دست پیدا کنند. چرا؟ غالبا به این دلیل که افراد تصور میکردند از نظر زمانی در مضیقه هستند و به همین علت توجه مناسبی به بررسی مساله از زوایای گوناگون و کشف پیچیدگیهای آن نداشتند. تیمها یک راست سروقت حل مساله میرفتند و با این کار توانایی شان را برای طراحی راه حلهای نوآورانه و با دوام محدود میکردند.
ما در کار با سازمانها و تیم ها، تشویقشان میکنیم قبل از حل مساله زمان بیشتری را به چارچوب بندی آن اختصاص دهند. چارچوب بندی مساله فرآیندی است که به درک و تعریف مساله منجر میشود. بررسی چارچوبهای گوناگون مثل تماشای یک صحنه با عدسیهای گوناگون دوربین برای تنظیم زاویه، دیافراگم و فاصله کانونی مطلوب است. عدسی زاویه باز نسبت به عدسی دورنگار تصویر بسیار متفاوتی به شما میدهد و تغییر زاویه و فاصله کانونی هم به تصاویر متمایزی منجر میشود. چارچوب بندی مساله کارآمد هم فرآیندی مشابه همین است: بررسی یک مساله از زوایای گوناگون به شما کمک میکند بینش تازهای به دست آورید و ایدههای نو خلق کنید.
برای این فرآیند هم، مثل تمام فرآیندهای مهم و اساسی، داشتن متدولوژی و نقشه راه، مفید و اثرگذار است. این مقاله چارچوب بندی مساله را با رویکرد E ۵ معرفی میکند؛ به این دلیل که نام هر پنج فاز با حرف E شروع میشود: expand, examine, empathize, elevate, and envision. همچنین ابزارهایی را پیشنهاد میدهد که به رهبران سازمان اجازه میدهد قلمرو مساله را تمام و کمال کاوش کنند.
فاز ۱: گسترشدر فاز اول تمام پیش فرض هایتان را کنار بگذارید و ذهنتان را باز کنید. پیشنهاد ما این است که از ابزاری به نام «توفان چارچوبی» (frame-storming) استفاده کنید که شما را تشویق به تجزیه و تحلیل جامع مساله و پیچیدگی هایش میکند.
توفان چارچوبی پیش درآمد مورد غفلت واقع شده توفان فکری است که معمولا تمرکزش روی تولید چندین و چند پاسخ متفاوت برای چالشی است که قبلا چارچوب بندی شده. توفان چارچوبی به تیمها کمک میکند پیش فرضها و نقاط کوری را شناسایی کنند که ریسک اتخاذ راه حلهای ناکارآمد یا جهت دار و جانب دارانه را کم میکند. هدف این است که با کندوکاو مساله – یا آنطور که تینا سیلیگ از دانشگاه استنفورد میگوید با عاشق مساله شدن– جرقه نوآوری و خلاقیت را برافروزیم. کار را با تشکیل تیم جامع و متنوعی شروع کنید که شامل انواع تخصصها و دیدگاهها باشد. شرکت دادن افرادی از خارج از سازمان هم میتواند مفید باشد؛ چون آنها اغلب دید تازهای به مساله دارند. یک راه خوب برای تشویق تیم به در نظر گرفتن سناریوهای جایگزین، طرح پرسشهایی از قبیل «اگر... چه؟» و «چگونه میتوانیم...» است.
به عنوان نمونه از تیمتان بپرسید: «اگر برای رفع این مساله منابع نامحدودی در اختیار داشتیم چه؟» یا «مشارکت بهتر بین بخشها و تیمها چگونه میتواند به ما کمک کند که از پس این مساله بربیاییم؟» هدف اصلی در اینجا تولید چند چارچوب مساله جایگزین است تا بتوانیم به درک جامع تری از آن برسیم.
در یک فضای باز و دور از قضاوت و تعصب، شما تعمدا طرز تفکر قراردادی را به چالش میکشید – که ما به آن میگوییم شکستن چارچوب.
میخواهیم اینجا مثالی فرضی را با هم بررسی کنیم. فرآیند چارچوب بندی مساله را در شرکت سایز متوسطی به نام «اومگا سوندسکیپس»، تولیدکننده هدفونهای لاکچری و درجه یک، در نظر بگیرید (امگا ترکیبی از چند شرکت است که ما با آنها کار کرده ایم). فروش اومگا در دو فصل گذشته به شدت کاهش یافته بود و تشخیص اولیه یا «چارچوب مرجع» تیم رهبری این بود که افزایش قیمت اخیر، محصول پرچم دار شرکت را برای بازار هدف زیادی گران کرده است. اما پیش از آنکه بر مبنای همین پیش فرض دست به کار شوند و به حل مساله بپردازند، نمایندگان مطلع واحد فروش، بازاریابی، تحقیق و توسعه، خدمات مشتری و مشاوران بیرونی را برای تشکیل جلسه توفان چارچوبی گرد هم آوردند و از آنها پرسیدند:
اگر قیمت محصول پرچم دارمان را کاهش دهیم چه؟ چه تاثیری روی فروش و سود میگذارد؟
چگونه میتوانیم مشتریهای بازارهای هدف جدید را که قادر به خرید این هدفونها با همین قیمتها هستند، شناسایی کنیم؟
اگر برای هدفون هایمان یک مدل مبتنی بر تامین مالی یا اشتراکی ارائه دهیم چه؟ چه تغییری در تصور مردم از صرفه پذیری اقتصادی محصول به وجود میآورد؟
چگونه میتوانیم زنجیره تامین و فرآیند تولید را بهینه کنیم تا بدون به خطر انداختن کیفیت، هزینههای تولید را کاهش دهیم؟
تیم اومگا در پیادهسازی هرکدام از این سناریوها، چند چارچوب برای مساله تولید کردند:
ترجیحات بازار هدف تغییر کرده است.
رقبای جدید وارد بازار شده اند.
کیفیت محصول کاهش یافته است.
چیزی به تصویر برند آسیب زده است.
در اولویتهای توزیع کنندگان اصلی چیزی تغییر کرده است.
هرکدام از این چارچوبها معرف زاویه منحصربه فردی برای پرداختن به مساله کاهش فروش و ایجاد بستری برای توسعه راه حلهای گوناگون بودند.
در این مرحله شاید حذف برخی از احتمالات ساده به نظر برسد و این دقیقا همان کاری است که باید انجام دهید. به جای فرضیه سازی بیشتر، فرضیههای جایگزین تولید و سپس تستشان کنید.
فاز ۲: بررسیاگر فاز گسترش مخصوص شناسایی تمام جوانب یک مساله باشد، فاز بررسی مخصوص کاوش عمیق برای شناسایی علل ریشهای است.
در این فاز تیم زیر و بم مساله را بیرون میکشد و لایه لایه پیش میرود تا محرکهای زیربنایی و مشارکت کنندگان سازمان یافته را درک کند.
یکی از ابزارهای مفید انجام این کار مدل «کوه یخ» است که تیم را در طول طبقات علت و معلولی هدایت میکند: یعنی رویدادهای لایه سطحی، الگوهای رفتاری که محرک آن هاست، ساختارهای سیستماتیک زیربنایی و مدلهای ذهنی قراردادی. با استفاده از این مدل، هرچه عمیقتر به موضوع نگاه میکنید و یافته هایتان را مستند میکنید، به دلایل ریشهای مساله نزدیکتر میشوید. در این فاز هم همچون فاز گسترش، بحثهای باز و تحقیقات جمعی برای دستیابی به تجزیه وتحلیلی جامع ضروری هستند.
اجازه بدهید به مثال اومگا برگردیم و از مدل کوه یخ برای کاوش مسائل پیرامون دو فصل کاهش فروش استفاده کنیم. رویداد لایه بیرونی، کاهش فروش است. تیم با شروع از لایه دوم که بررسی الگوهای رفتاری میشود، با دقت بازخورد مشتریان را تجزیه وتحلیل کرد و متوجه کاهش چشمگیری در وفاداری مصرفکنندگان به برند شد.
این یافته چارچوب مساله «تغییر تصویر برند» را تایید و تحقیقات بیشتر برای یافتن علل احتمالی آن را الزامی کرد. پس تحقیقات بیشتر برای یافتن اینکه چه چیزی میتواند عامل آن باشد، آغاز شد.
اعضای تیم با حرکت به سطح ساختار سیستماتیک، به عمق چارچوب کاهش کیفیت محصول پرداختند و به عامل موثری رسیدند: تغییر اخیر فرآیند تولید. اومگا برای افزایش میزان تولید و کاهش هزینهها فرآیند قالب گیری تزریقی پلاستیک تازهای را اتخاذ کرده بود که ناخواسته به کاهش کیفیت منجر شده بود.
تیم همچنین چارچوب کانال توزیع را هم بررسی کردند و متوجه شدند که واحد بازاریابی، فروش آنلاین مستقیم را به کانالهای سنتی فروش اولویت داده بود که میتوانسته در افت فروش نقش داشته باشد؛ و در نهایت نوبت به آخرین لایه میرسید. اعضای تیم در بررسی عمیقترین لایه، یعنی مدلهای ذهنی قراردادی متوجه شدند که مدتهای مدیدی است اعمال و رفتارهای اومگا متاثر از این اعتقاد پایهای است که سازمان باور دارد هدفون هایش بهترین هستند و به همین علت نیازی به کنترل کیفی مرتب یا به روزرسانی ندارند. همین اعتماد به کیفیت برتر محصول و قدرتش برای طلب نرخ بالاتر شرکت را نسبت به دینامیک بازار در حال تغییر و ترجیحات مشتریان کور کرده بود.
پس یافتههای لایههای گوناگون مدل کوه یخ به تیم کمک کرد که عوامل گوناگون موثر در کاهش فروش را بهتر درک کنند و اومگا را در موقعیتی قرار داد که بتواند استراتژی جبرانی کارآمدتری داشته باشد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: اقتصاد سازمان ها قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل کاهش فروش هدفون ها حل مساله تیم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۲۷۶۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
«برجام صرفاً یک مخدر بود که حواس مسئولین را از تحولات پرت کرد. برجام هویت دولت قبل است و به همین دلیل نمیخواهند شکست آن را بپذیرند. بدفهمی دولت روحانی از پدیده تحریم باعث از دست رفتن دهه۹۰ شد».
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری در دولتهای یازدهم و دوازدهم، اخیرا در گفتوگو با روزنامه اعتماد به بیان نقاط ضعف و قوت دهه نود پرداخت و در حالی که بیان میکرد دهه نود، بدترین دهه مردم ایران بوده، به تعریف و تمجید درباره برجام پرداخت. در واکنش به این اظهارات، مسعود براتی کارشناس مسائل اقتصادی به رجانیوز گفت: برخی از صحبتهای آقای جهانگیری درباره وضعیت اقتصادی و تحولات دهه ۹۰ قابلقبول و برخی تحلیلها غیرواقعی هستند. دهه ۹۰ دهه گمشده اقتصاد ایران است، اما آقای جهانگیری به دلایل این گمشدگی اشاره نکردند. بر خلاف آن چیزی که مدنظر آقای جهانگیری است که برجام توانست شرایط اقتصادی جامعه را متحول کند، اتفاقاً نوع مواجهه دولتهای یازدهم و دوازدهم در بحث تحریمها و مسیری که انتخاب شد، یعنی مسیر مذاکره برای رفع تحریمها، بدون شک اثر خیلی جدی در گمشدن دهه ۹۰ در اقتصاد ما داشته است.
آن چیزی که متأسفانه در دهه ۹۰ اتفاق افتاد، بدفهمی از پدیده تحریم، از نحوه کارکرد تحریم و از جایگاه تحریم در سیاست خارجی آمریکا و اهداف خصمانهای بود که دولت آمریکا در قبال ایران دنبال کرد و برنامههایی که علیه مردم ایران داشت. این بدفهمی سبب شد که راه اشتباهی انتخاب شود و این راه اشتباه باعث شد که ما دهه ۹۰ را برای رشد اقتصادی و استحکام اقتصادی از دست بدهیم. این نکتهای است که آقای جهانگیری اصلاً به آن اشاره نکرده است.
از طرفی ایشان در بحث اقتصادی برجام اغراقهایی هم کرده است. البته برجام آوردهها و نتایجی داشته، اما نه آن چیزی که بهصورت اغراق گونه بیان شود. مهمترین آورده برجام فروش فیزیکی نفت ایران و بازگشت سطح فروش نفت به قبل از تحریمها بود که در سالهای ۹۵ و ۹۶ اتفاق افتاد. نوع تعاملات اقتصادی خارجی ایران بهگونهای شد که کاملاً نسبت به بازگشت تحریمها آسیبپذیر شد و لذا هر چند شاهد رشد نفتی خوب در سال ۹۵ بودیم، اما این رشد در سال ۹۶ رخ نداد، چون مهمترین متغیر آن نفت بود و یکبار اتفاق افتاد و وقتی در سال ۹۷ با تحریمها مواجه شدیم و خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد، دو سال پیاپی رشد منفی را تجربه کردیم که کل آن رشد مثبت را به محاق برد و در مجموع دهه ۹۰ برای ما دهه درجازدن محسوب میشود.
برجام نتوانست مشکلات ما را با دنیا رفع و رجوع کند، بلکه صرفاً یک مسکن موقتی بود و بیشتر برای ما نقش مخدر را ایفا کرد و ما نسبت به روندهایی که برای ما تهدید بودند، چه در منطقه و چه در سطح جهان، بیتوجه شدیم و حتی به توسعه زیرساختهای تحریم که در دولت اوباما و بعد ترامپ انجام شد؛ از جمله راهاندازی مرکز هدفگیری تأمین مالی تروریسم در منطقه خلیجفارس در کشور عربستان توجه نکردیم. قانون کاتسا که توسط کنگره آمریکا تصویب شد، برای ما امر مهمی تلقی نشد و به آن توجه نکردیم و ضرباتی هم که در سالهای ۹۷ و ۹۸ بر ما وارد شدند، ماحصل همین بیتوجهیها بودند، لذا نهتنها مشکلی از ما حل نشد، بلکه ما را در یک خلسه و فضای ناهشیاری قرارداد که آسیب آن را دیدیم. این ادعا که برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی موفق بوده، با آمارهای موجود تطابق ندارد. در سالهای ۹۵ و ۹۶ که سال اجرای برجام است، روی کاغذ رشد سرمایهگذاری خارجی رخ داده، اما در واقعیت طرحهایی که عملیاتی شدند و سرمایههای که بهصورت واقعی وارد کشور شدند، اعداد بسیار کمی هستند که نشان میدهند سرمایهگذاران نتوانستند اعتماد کنند و ریسک تحریمها کماکان برقرار بوده است؛ لذا در سال ۹۵ زیر ۲ میلیارد دلار تحقق سرمایهگذاری خارجی رخ داده و در سال ۹۶ هم همین حدود بوده است؛ درصورتیکه در دوره آقای رئیسی در سه سال اخیر اعداد بسیار قابلتوجهی ثبت شدهاند که در مسیر اجرا قرار دارند. برای مثال در سال ۱۴۰۲ مبلغ سرمایهگذاری طبق اعلام رسمی متولی امر ۵.۵ میلیارد دلار بوده است.
علت دفاع آقای جهانگیری از برجام این است که مهمترین ایده دولت آقای روحانی مذاکره بود و نتیجه آن که برجام باشد، هویت آنها را میسازد. طبیعی است که از آن دفاع و طبیعتاً تمام تحلیلهای خودشان را به این سمت معطوف کنند که برجام اتفاق مهمی بوده و تجویز فعلیشان هم برجام باشد. ناموفق بودن این مسیر و عدم توفیقاتش برای همه ایرانیها شفاف و تثبیت شده است.